مسابقه دوربین های 100 مگاپیکسلی

رویارویی کیفیت تصویر دوربین‌های ۱۰۰ مگاپیکسلی

 

 

کیفیت دوربین های 100 مگاپیکسلی


 

در حال حاضر دوربین‌های فوق‌العاده زیادی با وضوح بسیار بالا در بازار موجود هستند، از جمله چندین دوربین مدیوم‌فرمت با حسگرهای ۱۰۰ مگاپیکسلی. اما بهترین آن‌ها کدام است؟ این همان سوالی است که متخصصان تصویربرداری در Capture Integration تلاش کردند با یک رقابت دقیق بین دوربین‌ها به آن پاسخ دهند.
 

با این حال، تعیین اینکه کدام دوربین بهترین است، کاری دشوار و پیچیده است. خوشبختانه، همان‌طور که دیو گالاگر از Capture Integration توضیح می‌دهد، استانداردهای صنعتی مشخصی وجود دارند که تیم می‌تواند برای اندازه‌گیری کیفیت تصویر در این رقابت از آن‌ها استفاده کند. ابتکار عمل "راهنمای دیجیتال آژانس فدرال" یا FADGI، مجموعه‌ای پیچیده از پارامترها را برای اهداف دیجیتالی‌سازی در اختیار تولیدکنندگان تصویر و آرشیویست‌ها قرار می‌دهد. گالاگر می‌گوید این استاندارد "چالش دشوار حفظ یکسانی در کیفیت تصویر را گرفته و آن را به یک سیستم ساده چهار ستاره‌ای برای مقایسه خروجی تبدیل کرده است."
 

او اضافه می‌کند: «کاش این سیستم را در سایر زمینه‌های عکاسی هم داشتیم.»
 

با این حال، این رقابت چیزی فراتر از یک آزمایش سرگرم‌کننده است. این تست یک مشکل اساسی را برای فروشگاه‌های تخصصی دوربین مانند Capture Integration حل می‌کند. بسیاری از مشتریان این شرکت در بازار تصویربرداری میراث فرهنگی فعال هستند، جایی که مقایسه‌های جامع برای کمک به انتخاب سیستم مناسب تقریباً وجود ندارد.
 

دلایل مهمی برای نبودن چنین اطلاعاتی در گذشته وجود داشته است، از جمله محدودیت‌های مالی و تمایل برخی فعالان حوزه میراث فرهنگی به حفظ اطلاعات محرمانه. اما Capture Integration وقت و هزینه لازم را برای تولید این داده‌ها صرف کرده است.
 

گالاگر توضیح می‌دهد: «اکنون با افتخار می‌گوییم که تلاش کرده‌ایم تا اطلاعات صحیح را به بازار میراث فرهنگی ارائه دهیم.»

 

دوربین 100 مگاپیکسلی


 

رقبای ۱۰۰ مگاپیکسلی
 

سه سیستم دوربین که در این رقابت حضور داشتند شامل این موارد بودند:

  • Phase One IQ3 100MP Digital Back بر روی بدنه‌ی دوربین Phase One XF با لنز Schneider Kreuznach 80mm Blue Ring II

  • Hasselblad X2D 100C با لنز XCD 80mm f/1.9

  • Fujifilm GFX 100S II با لنز پرتره GF 80mm f/1.7 R WR
     

اگرچه هر سه دوربین مدیوم‌فرمت دارای حسگرهای تصویر ۱۰۰ مگاپیکسلی هستند، اندازه حسگرها با هم متفاوت است. حسگر دوربین Phase One IQ3 100MP دارای ابعاد ۵۳.۷ در ۴۰.۴ میلی‌متر است، در حالی که حسگرهای X2D 100C و GFX 100S II ابعاد ۴۳.۸ در ۳۲.۹ میلی‌متر دارند. البته این حسگرها هنوز هم بسیار بزرگ‌تر از حسگرهای فول‌فریم (۳۶ در ۲۴ میلی‌متر) هستند، اما وقتی همه چیز برابر باشد، هیچ‌چیز جای اندازه فیزیکی بزرگ‌تر حسگر را نمی‌گیرد.
 

در پاسخ به این سوال که چرا از IQ3 100MP استفاده شد و نه IQ4 150MP، Capture Integration می‌گوید که مقایسه‌ی دوربین‌های ۱۰۰ مگاپیکسلی مقرون‌به‌صرفه‌ی Hasselblad و Fujifilm با سنسور بزرگ‌تر ۱۵۰ مگاپیکسلی سری IQ4 منصفانه نبود.
 

هر سیستم دوربین برای عکاسی از الگوهای تست در وضوح بومی ۴۰۰ پیکسل در اینچ تنظیم شد، و نتایج به صورت فایل TIFF با کیفیت حداکثری ذخیره شده و برای امتیازدهی FADGI در وب‌سایت NimbusQ∆ شرکت Phase One آپلود شد. برای دوربین‌هایی که قابلیت عکاسی با جابه‌جایی پیکسلی (Pixel Shift) را دارند، مانند GFX 100S II، آن نتایج نیز مورد ارزیابی قرار گرفتند.
 

NimbusQ∆ تصاویر را از نظر وضوح و ۱۶ دسته‌ی مختلف کیفیت تصویر بررسی می‌کند و مشخص می‌کند که آیا تصویر با استانداردهای FADGI 4 مطابقت دارد یا نه. سپس امتیازها در مقیاس ۰ تا ۱۰۰ محاسبه می‌شوند.
 

برای تضمین شرایط برابر، تمام متغیرهای ممکن مانند تراز سفیدی (White Balance)، نورپردازی و تنظیمات پردازش تصویر داخل دوربین، کنترل شدند. تمام لنزها در دیافراگم f/11 استفاده شدند و تمام ISOها روی ۱۰۰ قرار گرفتند. هرچند ممکن است کسی بگوید که لنزها در دیافراگم f/11 بهترین عملکرد را ندارند، اما برای حفظ یکسانی شرایط تست، این کار ضروری بوده است.

 

کدام دوربین ۱۰۰ مگاپیکسلی عملکرد بهتری دارد؟

 

عملکرد دوربین های 100 مگاپیکسلی

 

احتمالاً تعجب‌آور نیست که با توجه به حسگر بزرگ‌تر دوربین Phase One IQ3، این سیستم در آزمایش‌ها عملکرد برتری داشت. این سیستم با امتیاز ۹۷٪ در حالت تک‌شات، استانداردهای FADGI 4 را کسب کرد و در تقریباً تمام دسته‌ها عملکرد بسیار خوبی داشت؛ فقط در دو دسته‌ی SFR10 و میانگین دقت رنگ از چهار ستاره به سه ستاره سقوط کرد.
 

متأسفانه این دوربین حالت عکاسی چندشات ندارد، اما با این حال در محیط تک‌شات عملکرد فوق‌العاده‌ای دارد.

Capture Integration اشاره می‌کند که این دوربین با استفاده از دو لنز مختلف Rodenstock HR حتی امتیازهای ۹۸٪ و ۹۹٪ را نیز کسب کرده است، اما با توجه به قیمت بالای این لنزها (بین ۱۰٬۰۰۰ تا ۱۵٬۰۰۰ دلار)، تیم تصمیم گرفت برای نمره نهایی از همان لنز "استاندارد" استفاده کند.



 

آیا امتیاز بالاتر دوربین Phase One در نرم‌افزار NimbusQ∆ به دلیل همکاری با این برند بود؟
احساس درونی گالاگر این است که خیر، و او تأکید می‌کند که فایل‌های Phase One واقعاً از نظر بصری در تمام ابعاد بهتر به نظر می‌رسیدند.

 

اما آیا پردازش Capture One باعث بهتر شدن تصاویر برای ارزیابی در نرم‌افزار NimbusQ∆ می‌شود؟

گالاگر اعتراف می‌کند: «این سوال هنوز جای بحث دارد.»

 

امتیاز ۹۷٪ فوق‌العاده است، اما یک مسئله بزرگ وجود دارد: قیمت بسیار بالا. سیستم آزمایش‌شده‌ی Phase One IQ3 100MP بر پایه دوربینی است که تقریباً یک دهه از عمرش می‌گذرد، اما همچنان حدود ۴۶٬۰۰۰ دلار قیمت دارد (شامل دوربین، دیجیتال بک، لنز نسبتاً "ارزان" ۸۰ میلی‌متری Blue Ring و تجهیزات جانبی لازم برای ساخت یک ایستگاه تولیدی مطابق با استاندارد FADGI 4).
 


Hasselblad X2D 100C: عملکرد متوسط با امید به پیکسل شیفت
 

نفر بعدی، Hasselblad X2D 100C با لنز XCD 80mm f/1.9 است که در حالت تک‌شات نتوانست استاندارد FADGI 4 را کسب کند، اما در حالت چهارشات (multi-shot) امتیاز چشم‌گیر ۹۱٪ به دست آورد.
 

در تست حالت تک‌شات، امتیاز کلی ۸۳٪ ثبت شد و عنوان "کیفیت ناکافی" را دریافت کرد.
اما در تست حالت چهارشات، امتیاز به ۹۱٪ رسید و با عنوان "کیفیت خوب" ثبت شد.

 

گالاگر می‌نویسد:

«Hasselblad همواره از مزایای بک‌های چندشات و قابلیت پیکسل شیفت دفاع کرده است. بسیاری از مشتریان ما پس از توقف تولید سیستم دیجیتال H6D 400c که قابلیت چندشات داشت، بسیار ناامید شدند. این تصمیم، گزینه‌های بازار میراث فرهنگی را محدود کرد و کاربران را به سمت گزینه‌های بسیار گران‌قیمت سوق داد. اما در سال ۲۰۲۴، نسخه فریمور ۴.۰، این قابلیت پیکسل شیفت را دوباره به سیستم‌های موجود X2D بازگرداند.»

 

در X2D، عملکرد چندشات با جابه‌جایی حسگر به‌اندازه‌ی نیم یا یک پیکسل به کمک تثبیت‌کننده‌ی تصویر داخلی دوربین انجام می‌شود. این کار اجازه می‌دهد دوربین فیلترهای مختلف الگوی Bayer را برای هر پیکسل ثبت کند، که در نهایت داده‌های رنگی دقیق‌تر، کاهش aliasing و وضوح بالاتر را به ارمغان می‌آورد.
 

گرچه بهتر بود که در حالت تک‌شات هم استاندارد FADGI 4 حاصل می‌شد، اما نرم‌افزار Phocus Hasselblad فرآیند ثبت تصاویر چندشات را بسیار ساده کرده است.
 

گالاگر نتیجه‌گیری می‌کند:

«مهم‌تر از همه اینکه Hasselblad به ما اجازه می‌دهد یک سیستم کامل FADGI 4 را با کمتر از نصف قیمت رقیب پیشرو در بازار میراث فرهنگی جمع کنیم.»


 

Fujifilm GFX 100S II: موفق در بازار، شکست‌خورده در FADGI
 

نفر آخر Fujifilm GFX 100S II است که در حالت تک‌شات از X2D بهتر عمل کرد اما همچنان نتوانست به استاندارد FADGI 4 برسد.

به‌ویژه، مشکلات قابل‌توجه در ثبات نوردهی (Exposure Consistency) در محیط‌های کنترل‌شده باعث شد Capture Integration — که قبلاً طرفدار جدی GFX بود — دیگر آن را برای میراث فرهنگی پیشنهاد نکند.

 

در حالت تک‌شات، امتیاز ۸۹٪ کسب شد و با عنوان "کیفیت خوب" ارزیابی شد. اما گالاگر هشدار می‌دهد:

«این بی‌ثباتی در نوردهی در هر دو حالت نور پیوسته و فلاش، و با شاتر الکترونیکی و مکانیکی مشاهده شد. در حالی که برخی از این تست‌ها امتیاز قبولی داشتند، ما تغییر ۱۰ نقطه‌ای در نوردهی را برای فرآیندهای آرشیوی غیرقابل‌قبول می‌دانیم.»

 

Capture Integration شش بدنه مختلف GFX را آزمایش کرد و در همه آن‌ها مشکل تکرار شد.
 

علاوه بر این، کیفیت Live View برای فوکوس دستی ضعیف است و حالت Multi-Shot نیز "دارای نقص" می‌باشد.
 

گالاگر می‌گوید:

«از یک سو، مشکل نوردهی در حالت چهارشات برطرف شده، اما این تصاویر به نوردهی بیش‌تری نیاز دارند و نسبت به تک‌شات، باید بیش‌نوردهی شوند. همچنین نرم‌افزار مخصوص Fujifilm یعنی Pixel Shift Combiner الزامی است، و در این حالت کادربندی تصویر تغییر می‌کند. این مسائل شاید برای بسیاری از سبک‌های عکاسی قابل مدیریت باشند، اما برای میراث فرهنگی یک دردسر جدی محسوب می‌شوند.»

 

به گفته گالاگر، اعوجاج و مقیاس‌بندی هندسی در حالت Multi-Shot در GFX 100S II "چیزی بود که هرگز مشابه آن را ندیده‌ایم." این به آن معناست که مقیاس تصویر در سراسر کادر تغییر می‌کند، که برای بازتولید دقیق آثار هنری، مشکل بسیار بزرگی است.
 

در نهایت، Fujifilm در حالت چندشات، به‌طور کامل در تست‌های FADGI رد شد.
 

گالاگر صادقانه می‌گوید:

«بله، ما هم به اندازه شما از دیدن این نتایج متعجب و ناامید شدیم. قابل درک است که مشتریان تجاری ما در شرایط طبیعی عکاسی، این مشکلات را مشاهده نکرده‌اند. وقتی نور طبیعی در حال تغییر است، تغییر ۵ نقطه‌ای در نوردهی قابل درک نیست.»

 

او تأکید می‌کند که این مشکلات فقط در شرایط کاملاً کنترل‌شده و با اتصال مستقیم دوربین به سیستم دیده می‌شوند.

هرچند برخی فایل‌های Fujifilm امتیازات خوبی کسب کردند، اما Capture Integration در حال حاضر هیچ‌کدام از دوربین‌های GFX را برای استفاده در میراث فرهنگی توصیه نمی‌کند.

 

با این حال، گالاگر دوباره یادآور می‌شود که بسیاری از مشتریان این برند عاشق GFX هستند و برای ژانرهایی مانند لنداسکیپ، معماری و عکاسی تبلیغاتی عالی است. این آزمایش‌ها فقط در یک سناریوی سخت و فنی انجام شده‌اند و ارتباطی به ۹۹٪ کاربردهای دیگر ندارند.
 


می‌توان با کمتر از ۱۰۰٬۰۰۰ دلار به استاندارد FADGI 4 رسید

 


 

گالاگر و تیم Capture Integration نتیجه‌گیری می‌کنند که سیستم‌های تصویربرداری دیجیتال Phase One همچنان پیشرو در بازار میراث فرهنگی هستند.

با این حال، می‌توان با استفاده از Hasselblad X2D 100C در حالت چندشات، با هزینه‌ای بسیار کمتر به استاندارد FADGI 4 رسید.

 

در مورد Fujifilm، شرکتی که تلاش زیادی برای ورود به حوزه میراث فرهنگی کرده و واقعاً دوربین‌های مدیوم‌فرمت فوق‌العاده‌ای تولید کرده است، Capture Integration می‌گوید:
در حال حاضر GFX انتخاب مناسبی برای جریان کاری میراث فرهنگی نیست.

 

Capture Integration تمام دوربین‌ها، لنزها و لوازم جانبی مورد نیاز برای کاربردهای سطح بالا، از جمله Phase One، Hasselblad و Fujifilm را در اختیار دارد. همچنین تجهیزات دست‌دوم تأییدشده نیز برای کسانی که به دنبال ارتقا با هزینه کمتر هستند، موجود است.

 

تهیه و تنظیم : اطمینان | نمایندگی تعمیر دوربین 

 

۵
از ۵
۱ مشارکت کننده